عسل جونمعسل جونم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

asal jon

بیست و پنج ماهگیه عسلم

سلام نفسم امروز اولین ماه است که پا به سه سال گذاشته ای امروز سومین هفدهم خرداد است که هستی انشالله که همیشه سالم و پایینده در کنار هم باشیم به امید خدا...... الن چند روزی هست مشغول پروژه سنگین از پوشک گرفتن هستم چقدرم سخته..... برای فرزندت از بین تمام اسباب بازی ها یک بادکنک بخر … بازی با بادکنک خیلی چیزارو به بچه یاد میده : بهش یاد میده که باید بزرگ باشه اما سبک تا بتونه بالاتر بره ! بهش یاد میده که چیزای دوست داشتنی میتونن توی یه لحظه حتی بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مقصری از بین برن ، پس نباید زیاد بهشون وابسته بشه ! مهم‌تر از همه بهش یاد میده که وقتی چیزی رو دوست داره نباید اون قدر بهش نزدیک بشه و بهش فشار بیاره که ر...
17 خرداد 1395

مهمانی عقیقه مهشید جون

سلام عزیزم 95/3/6 مهمانی عقیقه مهشید جون بود فامیلای عمو علی و فامیلای خودمون دور هم جمع بودیم خیلی خوش گذشت عکس هم زیاد گرفتم متاسفانه از گوشیم پاک شدن یعنی سرکار خانم پاک کردین و هیچ اثری ازشون نیست فقط چند تا عکسی که با دوربین گرفتم مونده و فیلمها.....مهشیدم که کلا تو عکسا نیست ... اینم کارت دعوت و عسلم دم در زستوران جوجه طلایی   ...
7 خرداد 1395

عقیقه مهشید جونی

سلام نفسم امروز چند روز از سفر بسیار دوست داشتنی و فراموش نشدنی مان از کربلا میگذرد عمو علی تصمیم گرفته بود مهشید جون رو عقیقه کنه امروز کلی معرکه داشتیم تو حیاط بابا جونی مهشید از گوسفند میترسید کلی هم گریه کرد برای خوندن دعای عقیقه که بابا جونی میگفت بیاد پیش من هم نیومد فقط از پشت پنجره نگاه میکرد عوضش عسل خانم دنبال ببی و شعر ببیی میگه بع بع رو تند تند میخوند براش خلاصه این ببیی طفلی به دست بابا جون وکمک عمو جلال و عمو حسین و عمو علی شوهر خاله های عزیز  و دایی جون جان به جان آفرید ......   عسل له شد خاله   اینجام مطمئنه که ببییه جون داده ...
4 خرداد 1395

سفر کربلای مامان

سلام عسلم دخمله نازم با امروز شش روزه ندیدمت دلم میخواست الان پیشم میبودی و محکم بغلت میکردم و اون دستای کوچولوی نازت و میبوسیدم مامان الان نجف اشرف با مامان جونی و فامیلای باباجونی و خاله زهرا به بارگاه شریف امیرالمؤمنین اومده جات خیلی خالی هست هر روز خاله جون ها عکس و فیلم ازت میزارن برام و با ایمو در ارتباطیم به خدا میسپارمت عزیزم....       ...
1 خرداد 1395
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به asal jon می باشد